مناظره شیطان با ملائکه
 
موسسه خیریه طفل سه ساله ابیعبدالله (ع)
درباره وبلاگ


این موسسه خیریه در سال 1378 با کمکهای مردمی و همت والای حجت الاسلام سید مهدی قاسمی تأسیس و تاکنون هرشب در این مکان آموزش احکام و معارف و اخلاق با شیوه ی نوین و قابل پسند برای عموم مردم برگزار است ، این کلاسها رایگان برگزار می شود و درس هرشب به صورت مکتوب در اختیار مستعمین قرار می گیرد . ساعت کلاس دوشنبه و پنج شنبه شب ساعت 8/30 الی 10 به صورت عمومی خانم ها و آقایان پنج شنبه ها صبح اختصاصی بانوان ساعت 9 الی 11 از دروس گذشته تا کنون سه جلد کتاب به شیوه رمز چاپ شده است و جلد اول به چاپ 11 نیز رسیده است . این موسسه کتابخانه ای با ظرفیت 10 هزار جلد کتاب در موضوعات مختلف دارد که با تلاشهای استاد برای استفاده دانشجویان ، طلاب حوزه های علمیه و عموم مردم پایه گذاری شده است که دارای کتب اصیل دینی و انواع تفاسیر و معاجم و فرهنگ لغتها می باشد. معرفی نویسنده کتاب و استاد جلسه : مقدمه سلام عليكم درود فراوان بر انبياء الهي به ويژه حضرت ختمي مرتبت رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم و بر اهلبيت بزرگوارش به ويژه منجي عالم بشريت حضرت بقية الله الاعظم صلوات الله عليهم اجمعين ـ تهنيت و سلام بر فقهاي جهان اسلام و علماي عالي مقام علي الخصوص بر بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني ( قدّس سرّه الشّريف ) و بر ولي امر مسلمين حضرت آية الله العظمي خامنه اي و سلام بر ملت رشيد اسلام كه با تسليم در مقابل قوانين و احكام حيات بخش اسلام ، عظمت و عزّت را ارزاني داشتند . قبل از مطالعه اين مجموعه كه داراي 313 درس به نام سيصد و سيزده ياور با اخلاص مصلح كل حضرت مهدي روحي وَ اَرواحُ العالَمينَ لِتُرابِ مَقْدَمِه فِداه تنظيم گرديده است . دانستن نحوه شكل گيري و تنظيم و تدريس احكام به صورت رمز ، خالي از لطف نخواهد بود به اميد اين كه علاقمندان خصوصاً محصّلين و دانش پژوهان و جوانان عزيز در فراگيري و تبيين آن كوشا باشند . در اوائل جواني با تأسي از جوّ مذهبي حاكم بر محيط خانواده علاقه شديدي نسبت به فراگيري احكام شرعي در من بوجود آمد و اين امر باعث گرديد كه براي ادامه تحصيل وارد حوزه علميه شوم از ابتداي ورود سعي و تلاش وافري جهت درك مفاهيم و حفظ دروس ازخود نشان دادم تااينكه پس از چند سال حجم درسها افزايش يافت و متوجه شدم كه دروس اوليه و اندوخته هاي گذشته در ذهن باقي نمي ماند، لذا براي تسهيل در جمع آوري نيازمنديها و استفاده هر چه بيشتر از آن به فكر افتادم چاره اي انديشيدم تا اين كه با لطف الهي و بهره مند شدن از جوار بارگاه ملكوتي حضرت ثامن الائمه عليه السلام با ابتكار و تنظيم رمزهايي ، كار را براي خود و ديگران آسان نمودم به گونه اي كه در تعليم و تعلّم مطالب به آساني انجام گيرد مانند رمـــز ( قنترس ) كه حروف اول آن حاكي از اركان نماز مي باشد . براي نَيل به اين هدف مقدس بر حَجم مطالعه خويش افزودم و براي قوّت كار و استفاده هاي لازم ، اين شيوة نوين را با تعدادي از بزرگان و دانشمندان مطرح كردم كه از آن جمله شهيد بزرگوار آية الله مرتضي مطهري ( ره ) و مقام معظم رهبري حضرت آية الله العظمي خامنه اي در سالهاي 1354 ، 1355 با شنيدن و ديدن مطالب ، سَبْك كار را مورد دقت قرار داده ، ضمن تشويق و ترغيب به كار و جستن شاگردان و علاقمندان به اين نوع روش تدريس رهنمودها و نكات اصلاحي را بيان فرمودند و در سال 1363 طي ملاقاتي ضمن توفيق دست بوسي بنيانگذار نظام مقدس اسلامي ، معظم له با نمونه هايي از رموز و حاصل عملي آن كه در كودكان خردسال و نوجوان مُتبلور شده بود از نزديك آشنا شدند و پس از عنايت و دقّت هاي همراه با لطف و محبّت ، از سَبْك كار و حاصل آن تقدير نموده و جمع حاضر و مشتاق رامورد تفقّدوتشويق قرار دادندكه برخورد هاي ظريف پدرانه و امام گونة آن عارف بزرگ و احياگر اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و اله و سلم بر نشاط و قوّت كارم افزود و اميدوارترم ساخت . از آنجا كه حاصل سي سال مطالعه ، پژوهش و آموزش اين روش كه روزانه به طور متوسط دوازده ساعت مطالعه و تدريس را در بر داشته ، توسط جمعي از دانش پژوهان و علاقمندان به اين روش ، گردآوري و تدوين شده است خداوند متعال را سپاسگزارم و اميدوارم اين اقدام ناچيز مورد قبول درگاه حضرت احديّت و حجّت بر حقّش حضرت ولي عصر ( عج ) قرار گيرد و ذخيره اي باشد براي روزي كه همه به الطاف حضرتش محتاجند . « يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ » سورة 26 آية 88 در پايان لازم است مراتب تشكر و سپاس صميمانه خود را از كليه شاگردان و دوستان ، كه با تلاشهاي طاقت فرساي شبانه روزي ، حاصل زحمات ساليان طولاني حقير را به نتيجه رساندند اعلام نموده و همچنين از همسر دلسوزم و فرزندان عزيزم كه با كمكها و مساعدتهاي خالصانه مرا در اين امر مهم ياري نمودند قدرداني نمايم . ضمناً از خوانندگان بزرگوار استدعا دارم كه با چشم پوشي از خطاها و لغزشها ، بر مامنّت نهاده ، پيشنهادها و رهنمودهاي خود را جهت استفاده در آينده اعلام بفرمایید. والسّلامُ علي مَنِّ اتَّبَعِ الهُدي مشهدالرضا ـ رمضان المبارك 1425 - سيد مهدي قاسمي
آخرین مطالب
نويسندگان
چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, :: 9:47 ::  نويسنده : رر

هيچ می دانيد که شيطان چگونه به مناظرات با ملائکه به گفتگو پرداخت.

(س15 حِجر، آيه 32 قَالَ يا اِبلِيسُ مَا لَـکَ اَ لَّا تَکُونَ مَعَ السّاجِدِينَ )

 (منـاظـرات)

ابليس پس از آنکه به حضرت آدم سجده نکرد با فرشتگان به مناظره پرداخت و گفت:

من تسليم اين معنا هستم که حضرت باری تعالی: خدای من، خدای خلق، عالِم و قادر و... حکيم است. ولی در عين حال اين سوالهائی که ذيلاً گفته می شود متوجه حکمت خدا می گردد. فرشتگان  گفتند:

کدام سوال ها؟! گفت :

سوال1

خدا  قبل از من می دانست که چه اعمالی از من سر می زند پس چرا مرا آفريد و در آفرينش من چه حکمتی بود؟ (در صورتيکه دانستن خدا باعث معصيت ابليس نبود، زيرا می توانست کـه معصيت نکند)

سوال2

 اکنون که مرا طبق مشيت خود آفريد پس چرا مرا به شناختن و طاعت خودش مکلف نمود، چه حکمتی در اين تکليف بود، در صورتيکه خدا از طاعت من مُنتَفِع واز عدم آن مُتضرّر نمی شود (يکی از حکمتهای آن اين است که اگر ابليس هم خدا را نظير فرشتگان اطاعت می کرد مثل فرشتگان می بود.)

سوال3

اکنـون که خدا مرا خلق کرد و مکلّف کرد، و من بوسيله معرفت و طاعت به تکليف خدا مستلـزم و مطيع شدم پس چرا مرا به اطاعت و سجده برای حضرت آدم موظف کرد، چه حکمتی در اين تکليف بود؟! به خصوص اينکه اين تکليف باعث از دياد شناسائی و طاعت من نسبت به خدا نخواهد شد.

سوال4

اينک که خدا مطلقاً مرا مکلف و بخصوص راجع به سجده آدم موظف کرد و من به آدم سجده نکردم پس چرا مرا لعنت و از بهشت اخراج نمود، چه حکمتی در اين عمل بود در صورتيکه من غير از اينکه گفتم: به حضرت آدم سجده نمی کنم مرتکب کار زشتی نشده ام؟! (چه کار زشتی از اين بدتر که تو امر خدای بزرگ را اجرا نکردی؟!)

سوال5

 اکنـون که خـدا مرا آفـريد و مرا به طور مطلق و مخصوص مکلف کرد و من اطاعت ننمودم و مرا لعنت و طرد نمود پس چرا مرا برای دومين بار در بهشت راه داد تا حضرت آدم را بوسيله وسوسه خويشتن فريب دهم و آدم از آن درخت ممنوع بخورد، و او را با من از بهشت اخراج نمايد، چه حکمتی در اين رفتار بود در صورتيکه اگر خدا مرا از دخول در بهشت جلوگيری می نمود آدم از وسوسه من راحت و برای هميشه در بهشت می بود (خدا تو را به اين منظور در بهشت جای نداد  که حضرت آدم را فريب دهی، بلکه ذات تو فريب دهنده است، لذا  اگر در بهشت هم نمی بودی باز هم وسوسه می کردی، چنانکه هم اکنون هم می کنی.)

سوال6                                      

با تمام اين مطالبی که گفته شد و ، ... پس چرا خدا مرا بنحوی بر بنی آدم مسلّط کرد که من آنان را بنگرم و ايشان مرا رؤيت نکنند، وسوسه من برآنان مؤثر باشد، ولی قدرت و قوه و استطاعت ايشان در وجود من تأثيری نداشته باشد. چه حکمتی در اين عمل می باشد، در صورتی که اگر آنان را بدون اينکه من بين ايشـان و فطرتشـان حائـل شوم     می آفريد و آنان در حال زندگی می کردند که پاک و گوش به فرمان و مطيع خدا بودند برای ايشان سزاوارتر و با حکمت مناسب تر می بود؟!  (سبب اينکه خدا تو را بر بنی آدم مسلط نمود اولاً چنانکه قبل از اين گفته شد آزمايش آنان و ثانياً پاداش عبادتی بود که خودت مطالبه نمودی)

سوال 7

بر فرض اينکه من تسليم اين مطالب گردم و ... پس چرا هنگامی که من مهلت خواستم به من مهلت داد و .. چه حکمتی در اين کردار بود، در صورتی که اگر مرا فوراً هلاک می کرد حضرت آدم و خلق از دست من راحت می شدند و کوچکترين شرّی در عالَم باقی نمی ماند، آيا نه چنين است که اگر بقاء نظام عالَم بر خير باشد بهتر از آن است که با شرّ ممزوج باشد! ، و ... (آری بهتر می بود ولی تو يک چنين تقاضائی را در ازاء عبادتی که کرده بودی نمودی و خدا طبق عدالت خود اين پاداش را به تو داد ، معقول نبود که خدا وعده و سخن خود را پس بگيرد).

جواب

خدای عليم به فرشتگان وحی کرد: در جواب ابليس بگوئيد: تو در اولين سخنی که گفتی: تسليم اين معنا هستی که من خدای تو و خدای خلق می باشم صادق و مخلص نيستی زيرا اگر راست می گفتی (و معتقد می بودی) که من خدای تو و خدای جهانيان می باشم به وسيله اين چون و چراها به من تحکّم نمی کردی و...

تفسير آسان ج5 ص168  

 اولين کسی که قياس کرد ابليس بود:

(1) معنای قياس اين است که انسان چيزی را به چيزی ديگری به وسيله يکی از وجه مشترکهائی که بين آنها باشد قياس کند مثلاً کسی که در ايران باشـد

بگويد چون فعلاً روز است پس در آمريکا هم روز می باشـد در صـورتی که اين طـور نيست بلکـه برعکس است ، زيرا روز اينجا نقطه مقابل شب آنجا

می باشد امام جعفر صادق (ع) به ابو حنيفه فرمود تو که احکام خدا را به وسيله قياس درک می کنی می توانی سـر خود را به چيزی قياس کنی؟ گفت :

نه  فرمود ای ابوحنيفه برای تو پسنديده نيست که اشياء را به يکديگر قياس کنی آيا علت شوری آب چشم، تلخی آب گوش، خنکی آب بينی، و گوارايی

آب دهان را می دانی؟ گفت: نه، امام: آيا آن کلمه ای که اول آن کفر و آخر آن ايمـان است می دانی ،

ابوحنيفه : نه  ( کلمه لااله الا الله است)

امام صادق(ع) : خدای توانا دو چشم انسان را از دو قطعه پيه آفريد و آب شوری را در آن قرار داد اگر اين آب شـور نمی بود پيه چشم ها آب می شـدند

هيچ خاشاکی در چشم داخل نمی شود مگر اينکه آن آب شور آن را نابود می کند و يا اينکه آن را از چشم بيرون می اندازد خدای جهان آب تلـخ را در

دو گوش بدين لحاظ قرار داد تا برای مغز سر انسان نظير پرده ای باشد زيرا هيچ جُنبنده ای نيست که داخل گوش شود مگر اينکه فوراً خارج می گردد و

اگر غير از اين بود آن جُنبنده خود را به مغز سر انسان می رسانيد و آن را فاسد می کرد.

(برای تکميل موضوع به خود تفسير رجوع کنيد  و ضمناً به 110 حکايت ج1 ص177 موضوع بهلول اشکالات ابوحنيفه را به يک کلوخ جواب داد) (کار خدا چيست ج6 ، 110 حکايت ص64 را بخوانيد)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان موسسه خیریه طفل سه ساله ابیعبدالله (ع) و آدرس darolahkam.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 71
بازدید کل : 21592
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1